وروجکـــــــــــــــــــــــــای من

کوچیک که بودم عاشق این شعر بودم.هنوزم از تمام شعرهای کودکانه این شعر رو بیشتر دوست دارم. واسه همینم این شعرو واستون گذاشتم تا با خوندنش یه جولانی به کودک درونتون بدین!   دزده و مرغ فلفلی توی ده شلمرود فلفلی مرغش تک بود یه ده بود و یه فلفلی یه مرغ زرد کاکلی یه روز که خیلی خسته بود کنج اتاق نشسته بود یه دزد رند ناقلا شیطون و بدجنس و بلا اومد و یک کیسه آورد کاکلی رو دزدید و برد تنگ غروب که فلفلی رفت به سراغ کاکلی نه آب بود و نه دونه بود نه کاکلی تو لونه بود داد زد و گفت مرغ کاکلی توپول موپولی دست و پا گلی نوک حنایی ، کجایی ؟ فلفلی هی صدا زد ...

امروز از صبح پوریا گریه می کرد.اصلا نمی دونم چش بود.اگه بغلش می کردمو گشت می زدم یه کم بهتر بود، اما چشمتون روز بد نبینه! وقتی تصمیم می گرفتم لحظاتی چند برای تجدید قوا جلوس نمایم! آنچنان خاطرشون مکدر می شد که.... یه بار نشستم و خواستم بهش شیر بدم که زحمت کشیدن و با دست مبارکشون یک چنگ جانانه حواله صورت بخت برگشته اینجانب نمودند.بعدش اینجوری شدم رفتم جلو آینه،منحنی زیبائی به طول بیش از 15 سانتی متر که از پائین چشم آغاز شده و در انتهای چانه به اتمام می رسید!به زیبائی خودنمائی می کرد. بعدش ساکت شد!!!!! انگار فقط می خواست منو مورد عنایت قرار بده نظر مثبت شما چیه؟! ...

چند وقتیه یه مسئله بدجور ذهنمو درگیر کرده! شاید واسه شما هم این سوال پیش اومده باشه. دقت کردین این شعرائی که این خاله و عموها تو تلویزیون می خونن چقدر پرمحتواست؟ موافقید یه نمونه رو با هم بررسی کنیم؟! خداجون کاری بکن ماه توی آسمون باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! طی میلیاردها سال گذشته که خاله جون نبودن به خدا بگن کاری بکنه که ماه تو آسمون باشه، ماه کجا بوددددددددددددددده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که هرچی فکر کردم نتونستم بفهمم! اگه شما میدونید لطفا به منم بگید ...

امروز تولد ساقی جووووونمه! ساقی جون، عزیزم تولدت مبارک         ...

پارسا در حال فوت کردن شمع، البته با دهن بسته! اینم یه مدلشه دیگه!   اینم یه عکس دیگه       پارسا و دوستاش     پارسا در شهربازی            پا رسا در حال رفتن به پیش دبستانی روز اول مهر         پارسا در کلاس اولین روز مدرسه          اولین عکس پوریا در بیمارستان     خب اینم دومیشه دیگه!       اولین عکس پارسا و پوریا    ...